حکایت فیلمسازی و نویسندگی مرجان ساتراپی؛ شبیه دعوای خواهر و برادری ست که در آن خواهر به برادرش فحش خواهر و ناموس بدهد
مثل اینکه این خانم اصلاً حواسش نیست که آثارش نه علیه جمهوری اسلامی که ضد ایرانی هستند و ضد همان کورش، هخامنش و پرسپولیس از آب در آمدهاند!
البته جایی خواندم که وی ارتباط و مناسبات وسیعی با بخش فرهنگی صهیونیسم جهانی دارد که این را فعال بودنش در کشوری غریب توجیه میکند و از توهم توطئه مبرا میسازد؛ آن هم در کعبهی آمال هنریمآبان؛ فرانسه که هنرمندان بزرگ و نامی خودش به سادگی نمیتوانند اثری خلق و عرضه کنند!
ناصرعلی دومین فیلم مرجان ساتراپی ست که به مانند پرسپولیس این را هم با شراکت وینسنت پارونا ساخته و تولیدی از سه کشور فرانسه، آلمان و بلژیک؛ بر اساس کتابی با همین نام از خود ساتراپی ست.
داستانِ ناصر علی؛ ویولنزن مطرح دهه های سی و چهل شمسی که با شکسته شدن ساز محبوبش واهدایی از جانب استاد و مرادش به دست زنش؛ به دنبال مشابه و جایگزینی برایآن میافتد که در مواجه با ناکامی؛ تصمیم به مردن میگیرد.
ناتوان در خودکشی هفت روز در اتاق میماند تا مرگش فرا رسد که در این هفت روز داستانکهای مختلفی از خودش و آدمهای زندگیاش و … روایت میشود.
ساختار روایت در این فیلم خطی یا موازی نیست بلکه اسکلت آن از یک محمل و بستر داستانی شکل یافته که همان خودکشی ناصرعلی و دلایلش است و روی آن چندین داستانک و حتی حکایتی از عزرائیل و سلیمان (ع)؛ تقریباً مجزا از هم قرار گرفتهاند.
مانند آینده دختر و پسر ناصر علی؛ داستان عشقش به زنی به نام ایران (چه انتخاب کلیشهای!!) داستان کودکی همسرش و … که همه اینها به انضمام عدم یکنواخت و یکدست بودن فرم؛ از سینمای اکسپرسیونیسم آلمان گرفته تا تله تئاتر (سکانس صحبت با عزرائیل) و حتی انیمیشن؛ سبب شده فیلم خورش… قوام نیابد و از آنجا که کارگردانی دو نفره بوده؛ فیلم در بعضی جاها شور!! و بعضی بینمک درآمده است!!
مضمون و محتوای فیلم هم مبتلا به مرض تکثری ست که از فرم چهل تیکه فیلم سرایت گرفته؛ از خرده افاضات فمینیستتی و فلسفه و سقراط بازی گرفته تا طی طریقی از عشق مجاز به عشق حقیقی و مرید و مراد بازی؛ همه و همه محتوای این فیلم خورشی را به آش شله قلمکاری بدل ساخته و پرداختن حتی به اهم آنها قد این متن را از فیلمنامه آن درازتر میکند.
تکثر مضامینی که فقط در بیانی الکن و جک مانندی، وجه اشتراک دارند. البته مواردی هستند که بی اعتنا از کنارشان گذشتن کم لطفی به هنر آشپزی ست!!
مانند سکانس ادای دین به پاتوق منورالفکران! کافه نادری که ناصر علی و عبدی (برادر کمونیستش) با هم نشستهاند و به تعبیر راوی؛ عبدی در حال یاوه سرایی در باب چپاول نفت توسط انگلیسیها و آمریکاییها ست و با آمدن گارسون بلافاصله سفارش قهوه فرانسوی میدهد!!
اما برای ناصر علی این چپاولها همان یاوهسرایی ست و خشمگین از ویولن خرابی است که ساز فروش کلاشی به او انداخته! و بیرون کشیدن حقش از گلوی سازفروش و پیدا کردن ویولنی در آن اثنای استعمار مهمتر است!! و مسخره و ابلهانه اینجاست که خانم ساتراپی در مصاحبهایی اختصاصی که با یورو نیوز دارد در نطقی وطن پرستانه ایرانیان را اولین مردمان معرفی میکند که صنعت نفتشان را ملی کردند!!
خودکشی و اسلوب آن؛ تریاک؛ نهیلیسم؛ زن عذاب دهنده؛ مرد خِنزر پِنزر فروش؛ سیاهنمایی (آن هم به سبک سینمای اکسپرسیونیسم آلمان) همه اینها یک نام را به یاد میآورد؛ صادق هدایت!!! و اثر معروفش بوف کور.
فیلم خورشآلو با مرغ که اقتباسی ادبی نیز هست تلاش مذبوحانهای در «بوف کور ۲» شدن است که نداشتن شهامت مانع ادعاگری آن بوده.
وجوه مشترک و ارجاعات به بوف کور به حدی ست که ادعای داشتن عمویی مادری به این نام و نوازندهای معروف و خودکشی کرده و از همه مهمتر عاشق خورش آلو با مرغ را حداقل گول زنکی جلوه مینماید، برای انحراف از این حقیقت که حتی گرتهای از بوف کور هم در نیامده و این میزان ابزار و محتوا عاریه گرفتن از مرز کپی و دزدی گذشته است.
گافهای گل درشت فیلم هم بسیار مبتدی و ناشیانه هستندکه طنز تلخ و گس مزه هیچ نتوانسته آنهارا لاپوشانی کند؛ نمونهای در شخصیت پردازی چون ترس ناصرعلی از مردن آن هم برای فردی که ادعا میشود به آخر رسیده و یا ناصرعلی پوچیزده به فکر نام و آوازه آبرومند پس از مرگ است!! و یا حتی موارد سطح انگارانهای چون تریاک در شیر پسربچه ریختن برای آرام کردنش؛ غافل از اینکه لبنیات خواصش را از بین میبرد!!
با تمامی این توضیحات باید اذعان کرد که فیلم نقاط پرقوت و چشمگیری هم دارد که متأسفانه آنها شامل حال زادگاه و فرهنگ مرجان ساتراپی نمیشود؛ اصلاً مگر میشود که کمپانیها و عوامل حرفهایی آنجایی با آن سطح بودجه و عنایت اثری تمام تخت بدون جذابیت؛ حداقل از منظر تکنیکی بسازند!!
از این موارد موسیقی متن فیلم در صدر قرار دارد و با آنکه یکی از دستمایههای اصلی فیلم؛ موسیقی است و برای خودنمایی و تکروی توجیه و امکان دارد ولی موسیقی خاضع و کاملاً در خدمت و وفاداری فیلم مانده؛ حتی برخلاف این سبک مضامین که عشق نافرجام را هم شامل میشود از ملودی خاص و خاطرهانگیزی پرهیز میکند و راه موسیقی متن فیلمهایی چون داستان عشق؛ تایتانیک و نزدیکتر؛ تاوان را پی نمیگیرد.
فیلمبرداری برتری بعدی ست که معادل صفرهای چک برآورد هزینه درآمده و بسیار چشمنواز و حرفهای است و اتفاقاً تنها ایراد وارده همین ویژگی پر طمطراق بودنش است، خلاقهای خاص نداشتن از غیرمنشأ آن صفرهای چکی ست.
البته استثناءهاییوجود دارد که محتوای فمینیستی آنها را تحت تأثیر منفی قرار داده مانند آغاز سکانس «روز سوم» که دانه برفی از میان ابرها هبوط میکند؛ دوربین هم در جوارش پایین میآید و تا ورود به دهان دختر بچه (فرزند ناصرعلی) تراولینگ(جابجایی دوربین) بدون قطع ادامه مییابدولی برادر کوچکترش که رو به آسمان دهان باز میکند؛ دختر گل و لای دهانش میگذارد!!
بازیها در سطح نامها ست اما قلم جلو نمیرود از آنجا که تنها صحنه مغازلهآمیز فیلم خورش آلو با مرغ فقط مربوط به بازیگر ایرانی الغیر اصل! گلشیفته فراهانی ست، آن هم در حالتی که دیگر بازیگران فیلم در کارنامهشان چند بار برهنگی مقابل دوربین دارند!!! ولی اینجا …
در انتها اینکه خانم مرجان ساتراپی حالاحالاها باید یوروهای اروپای فلکزده را داخل جوی بریزد تا شاید بتواند اثری علیه ما بسازد!!
,Chicken with Plums, download marjan satrapi, marjan satrapi, marjan satrapi films, اخبار سینما, انیمیشن خورش آلو با مرغ, انیمیشن مرجان ساتراپی, انیمیشن پرسپولیس HD, بررسی انیمیشن پرسپولیس, بیوگرافی مرجان ساتراپی, تصاویر مرجان ساتراپی, جوائز مرجان ساتراپی, خبر مرجان ساتراپی, خبرهای مهم, خورش آلو با مرغ, خورش آلو با مرغ HD, دانلود Chicken with Plums, دانلود انیمیشن پرسپولیس, دانلود خورش آلو با مرغ, درباره انیمیشن پرسپولیس, درباره مرجان ساتراپی, زندگینامه مرجان ساتراپی, سایت مرجان ساتراپی, سی دی خورش آلو با مرغ, عکس marjan satrapi, عکس مرجان ساتراپی, فرهنگ ضد ایرانی, فیلم marjan satrapi, فیلم جدید مرجان ساتراپی, فیلم خورش آلو با مرغ, فیلم سازان ضد ایرانی, فیلم شناسی مرجان ساتراپی, مرجان ساتراپی, مرجان ساتراپی کیست ؟, نقد انیمیشن پرسپولیس, نقد فیلم, پرسپولیس, کارتون خورش آلو با مرغ
نظرات شما عزیزان: